0
خوب اینم دو تا از ترانه های خودم از مجموعه ترانه های راز دل که زیر چاپ هستش ...
البته دومی رو نصفه میذارم ... اگه خوشتون اومد بگید بقیش هم بذارم
...
آه
هیچکی نگفتش که چرا عاشق و دلداده شدم
هیچکی نپرسید که چرا راهی این جاده شدم
هیچکی نپرسید واسه چی من پا گذاشتم توی غم
هیچکی نگفتش که بیا غم هامونم قسمت هم
هر کی که دید داغمو ؛ گفت راهی این جاده نشو
راهی این راه که پره وحشت و فریاده نشو
گفته بودن جاده ی عشق پر پیچه و پر خطره
گفته بودن دلواپسی ادویه ی این سفره
اما به هر حال دیگه من پامو گذاشتم توی راه
خوب میدونم آخرشم قستمه تنها یه آه
کبوتر عشق
آهای کبوترای عشق از چه قراره ماجرا ؟؟؟
بودید شماها یار هم ؛ مثل ماها شدید چرا؟؟
ما آدما تو ذاتمون ریشه دارن دو رنگیا
شما نبودید این طوری ؛ قلب شما نبود سیا
شما بودید کنار هم ؛ غم خوار و غصه دار هم
چی شد که قلبتون حالا؛ پر شده از هوای غم
ما آدما فقط میخوایم بگذره روزگارمون
چه خوب باشیم چه بد باشیم فرقی نداره واسمون...
علاقه مندي ها (Bookmarks)