چرا (ساواک)داریوش را دستگیر و روانه زندان کرد؟! «
خواندن ترانه های سیاسی علت دستگیری داریوش بود...
((داریوش)) خواننده رادیوتلویزیون ملی ایران تنهاخواننده ای بود که در رژیم گذشته دستگیر ومدت بیش ازیکسال رادر زندان سیاسی گذراند.داریوش درسالهای گذشته محبوبترین خواننده جوان ایران بود وپس ازآنکه روش ترانه خوانی خود راعوض کردوبه خواندن ترانه های سیاسی پرداخت از شرکت او در برنامه های رادیو تلویزیونی ممانعت کرده وتامدت هااجازه فعالیت دررادیو تلویزیون را به او نمیدادند.پس ازجلوگیری ازشرکت داریوش دربرنامه های رادیو تلویزیون فروش نوارهای کاست وی به طرز سرسام آوری بالا رفت وداریوش باهمکاری گروهی از شعرای جوان واهنگسازان هنرمندبه خواندن ترانه هایی با تم سیاسی پرداخت که معروفترین آن ترانه ((بوی گندم)) بود. یکی از نزدیکان داریوش در اینمورد به خبرنگار ما اظهارداشت که ساواک به دلیل آنکه ازمحبوبیت وشهرت زیاد داریوش به وحشت افتاده بود به جرم واهی وساختگی او را دستگیر و روانه زندان کرد(همونی که هممون میدونیم و یک منقل و وافور به داریوش آویزون کردندو به جرم ساختگی اعتیاد به زندان انداختنش).ودر غیاب وی خواننده دیگری را سعی کردند بجای اومطرح نمایند اما داریوش همچنان شهرت ومحبوبیت خود راحفظ کردوزندان رفتن اوموجب محبوبیت بیشترش شد.علت دستگیری داریوش سوای فعالیتهای او در خواندن ترانه های سیاسی خود داری وی از خواندن ترانه ای در وصف شاه بوده است.میگویند یکبارهنگامیکه ترانه ای را برای او(شاه) به تلویزیون میدهند ازگروهی ازخوانندگان ازجمله داریوش دعوت میشود تا برای خواندن این ترانه در استودیوی ضبط حاضر شوند.داریوش هنگامیکه به تلویزیون می آید ومتوجه میشود شعردروصف ومدح شاه سابق وفرح میباشد ازاجرای آن خودداری میکند واستودیوی تلویزیون را ترک مینماید (عجب دل و جگری فدای اون دل و جگرت)که به محض ترک ساختمان تلویزیون ساعتی بعد اورا در محل مسکونی اش دستگیر و جرم او را خلاف جلوه داده و در مطبوعات منعکس مینمایند.داریوش بیش از یک سال را دربدترین شرایط درزندان سیاسی گذراند ورژیم ناچار شد به خاطر محبوبیت او وتوجه زیاد مردم وی را آزادنماید.دراین مورد نیز یکی ازدوستان داریوش خاطره جالبی دارد و میگوید:هنگامیکه داریوش را با اتومبیل از زندان بیرون آوردند ودر خیابان رها کردند چند هزار تومان پول همراه داشت زیرادرموقع دستگیری این پول ها راهمراه با وسائل شخصی دیگردرزندان نگه داشته وپس از آزادی به او داده بودند.درخیابان شخص مستمندی به داریوش مراجعه میکند و تقاضای چندریال مینماید وداریوش همه آن پولها را به او میدهد!داریوش در این مورد میگوید تا چند چهارراه آن پیرمرد مستمند دنبال من می آمد ومیگفت آقا این پولها برای من زیاد است بیائید آنهاراپس بگیرید...
۵-جرات وجسارتی که تو کارش داشته:واقعا این دل و جگر زیاد داریوش یکی از دلایل مهم محبوبیتش بوده ونشون داده که هیچ موقع از هیچ رده و شخصیتی از جامعه هیچ ابا و ترسی نداشته و با جسارت خاصی که داشته اومده و حرفشو زده هرچند که خیلی مواقع درد سرهایی هم براش بوجود آورد ولی هیچ موقع پا پس نذاشت.مثلا تو مصاحبه ای که فرزان دلجو با داریوش داشت ازش پرسید که: من شنیدم یه روز که شما تویکی از کلابهای معروف که برنامه داشتی و گویا اشرف (خواهر شاه)دراونجا هم حضور داشته و زمانی که برنامه تو تموم میشه و میخواستی بری گویا ازت میخواد که برنامه رو ادامه بدی و شما امتناع کردی وگفتی که من اختیارم دست خودمه که باعث به زندان افتادن تو هم شد.هرچند که داریوش بازم مثل همیشه از جواب دادن طفره رفت و فرزان دلجو رو یه جورایی پیچوند وگفت که:شاید اون داریوش یه داریوشه دیگه بوده (با خنده)ولی منم همچین چیزی رو شنیدم وشایدم ایشون اون شب اونجا حضور داشتند ولی اینکه بخوام صحه کامل بذارم نه.البته ما هم اون موقعها جوون بودیم و غرور های جوانی خاص خودمون رو داشتیم.یکی از دلایلی که من واقعا داریوش رو دوست دارم همین جرات بیش از حدش بوده که تو کمتر کسی میشه پیدا کرد.
۶-حفظ تیمی که باهاش کار میکرده:همانطور که در کارنامه هنری داریوش میبینیم وی از شاعرهاوآهنگسازانی استفاده کرده که طرز فکرشون مثل خود داریوش بوده و هنوزم که هنوزه داره با اونا همکاری میکنه.امثال ایرج جنتی عطایی-اردلان سرفراز-شهیار قنبری-فرید زولاند-مرحوم بابک بیات.البته ناگفته نماند که در این بین شاعران و آهنگسازان دیگری هم با داریوش همکاری داشته اند ولی عمده کارهای داریوش روهمین چند نفر خاص همکاری کرده اند.البته داریوش میگه که برای من مهم نیست که شعر رو کی میگه مهم اینه که شعر زیبا باشه و پیامی هم داشته باشه.راست میگه مثلا شعر لب دریا رو مریم حیدرزاده گفته ومیبینیم که چقدرهم زیباست وداریوش هم مثل همیشه به زیبایی هرچه تمامتر اجرا کرده.یادمه موقعی که داریوش گفت که داره با مریم حیدر زاده همکاری میکنه همه انتقاد کردند یکیش خود من و میگفتم آخه بابا این چه کاریه داره میکنه.اردلان و ایرج کجا این کجا.درسته که به پای اونا نمیرسه ولی در حد خودش واقعا تواناست و شعر زیبایی هم گفته ومن اینو فهمیدم که نباید عجله کرد چون خود داریوش بهتر از همه میدونه که چی رو بخونه و چی رو نخونه وبه اصطلاح خودش میدونه که چه کاری رو باید انجام بده.
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]